اس ام اس چهارشنبه سوری



سوختن غصه هات تو آتیش آرزومه !

۴شنبه سوری بر تو  آتیش پاره مبارک !

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

دستانت را به من بده ، تا با هم از رو آتش بپریمم!

آنان که سوختنـد ، همه تنها بودند !

۴شنبـه سوری مبارک !

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

آتیشی که تو قلبم روشن کردی هیچ آتش نشانی نمی تونه خاموش کنه !

” چهارشنبه سوری مبارک”

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه

چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه

غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو

چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

انگاری غلغله ی محشره چارشنبه سوری

گوشم از بمب و ترقّه کره چارشنبه سوری

رسم خیلی خوبیه اگه خرابش نکنیم

واسه من فشفشه یادت نره چارشنبه سوری

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری

افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم

زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از

آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان

آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش

و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

بهار را با چهار شنبه سوری

تابستان را با آفتاب سوزانش

پاییز را با رنگهای آتشینش

و زمستان را

با گرما ی دلنشین اجاق ها

میشناسم

هزار سال است مسلمان شده ام

اما هنوز شعله های زرتشت

در جانم زبانه میزند

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

بشد «چارشنبه» هم از بامداد / بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد

چهارشنبه سوری گرامی باد

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

چهار شنبه سوری روز ملی مبارزه با آرامش

اعصاب بر شما ترقه بازان گرامی مبارک باد !

ستاد روانی شدگان چهار شنبه آخر سال !

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

چهارشنبه سوری نزدیکه ، یه وقت نری از رو آتیش بپری

آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه !

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آحه آتیش کم داریم آتیش پاره !

 

◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

مواظب باش چهار شنبه سوری برق چشمات رو با آتیش اشتباه نگیرن . . .




اس ام اس تبریک نوروز ۱۳۹۳

 اس ام اس تبریک نوروز ۱۳۹۳

اس ام اس و پیامک مخصوص نوروز 1390 - www.RadsMs.com


جشن فرخنده فرودیـن است

روز بازار گـل و نسرین است

نوروز فرخنده باد

.

.

.

بهمن شد و اسفند گذشت فصل بهاران رسید

جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسیـد

بهار ۹۳ مبارک

.

.

.

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست

پس نوروز بر تو فرخنده باد

.

.

.

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

.

.

.

ورود به این عید سعید باستانی

بنا به دلایل فنی برای شما مسدود می باشد

لطفا اصرار نفرمایید!

عید 93 مبارک

.

.

.

اگه جای عمو نوروز بودی

چی واسم کادو می آوردی ؟

.

.

.


هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز، امروزتان دیروز

دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز!

.

.

.

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌ چیز رو تازه می‌کنه

سال رو، ماه رو روزها رو، هوا رو، طبیعت رو

ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!

  

.

.

.

فروردین است و روز فـرودین

شادی و طرب را کنـد تلقیـن

ای دو لب تو چو مـی مرا ده

کان باشـد رسم روز فـــرودیـن

با آرزوی بهترین بهار برای شما

.

.

.

عید نوروز را به گل های یاس بهشت آرزوهایم پدر و مادر عزیزم

که عطرشان پایدار و مهرشان ستودنی است تبریک می گویم

.

.

.

گلها همه با اذن تو برخواسته اند

از بهر ظهور تو خود آراسته اند

مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک

اول فرج تو را از خدا خواسته اند

نوروز 93 مبارک

.

.

.

بـیامد شاهد شیرین نوروز

بنازم سفره ای هفت سین نوروز

زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل

بریزد اشـک مشک آگین نوروز


.

.

.

امیدوارم تو سال جدید

موتور آرزو هات پنچر نشه !

عید 93 مبارک

.

.

.

بـهاران فیض دیگر دارد امسال

هوایش مشک و عنبردارد امسال

عـــــروس قله ای پا میر و بابا

بدامن لعل و گوهر دارد امسال

.

.

.

خودت گفتی وعده در بهار است

بهار آمد دلم در انتظار است

بهار هر کسی عید است و نوروز

بهار عاشقان دیدار یار است

.

.

.

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال

اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال

سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال

.

.

.

عید حقیقی را کسانی درک می کنند که با یک چشم بر گذشته بگریند

و با چشم دیگر به آینده لبخند بزنند

*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *

*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... *

*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *

*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *

*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *

*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!*

بابا نابغه

تست هوش!

توجه داشته باشید که باید بدون مکث جواب بدید. فقط 3 ثانیه هر سوال:


1) یک فروند هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط می کند. بازماندگان از سقوط را در کجا دفن می کنند؟

کانادا – آمریکا – هیچ کدام


2) یک خروس در بام خانه ای که شیب دوطرفه دارد، تخم می گذارد. این تخم از کدام طرف می افتد؟

شمال – جنوب – هیچ کدام


3) خانمی عاشق رنگ قرمز است و تمام وسایل او به رنگ قرمز است. او در آپارتمانی یک طبقه که قرمزرنگ است، زندگی می کند. صندلی و میز او قرمزرنگ است. تمام دیوارها و سقف آپارتمان قرمزرنگ هستند. کفپوش آپارتمان و فرش ها نیز قرمزرنگ هستند. تلویزیون هم قرمز رنگ است. سریع پاسخ دهید که پله های آپارتمان چه رنگی هستند؟

قرمز – آبی – هیچ کدام


4) پدر و پسری را که در حادثه رانندگی مجروح شده بودند، به بیمارستان می برند. پدر در راه بیمارستان فوت می کند ولی پسر را به اتاق عمل می برند. پس از مدتی دکتر می گوید من نمی توانم این شخص را عمل کنم، به علت اینکه او پسر من است. آیا به نظر شما این داستان می تواند صحت داشته باشد؟

آری – خیر – هیچ کدام


5) اگر چهار تخم مرغ، آرد، وانیل، شکر، نمک و بیکینگ پودر را با همدیگر مخلوط کنید، آیا کیک خواهید داشت؟

آری – خیر – هیچ کدام


6) آیا می توانید از منزلتان بالاتر پرش کنید؟

آری – خیر – هیچ کدام


7) یک کیلوگرم آهن چند گرم سنگین تر از یک کیلو گرم پنبه است؟

1گرم – 100گرم – هیچ کدام


8) مردی به طرف یک پلیس که در حال جریمه کردن اتومبیل بود، می رود و التماس می کند که پلیس جریمه نکند ولی آقای پلیس قبول نمی کند. به پلیس نه یک بار بلکه هشت بار بد دهنی می کند. جواب دهید که این مرد چند بار جریمه خواهد شد؟

8 بار – 9بار – هیچ کدام


9) اگر تمام رنگ ها را با هم مخلوط کنید، آیا رنگین کمان خواهیم داشت؟

آری – خیر – هیچ کدام


10) گرگی به بالای کوه می رود تا غرش شبانه اش را آغاز کند. چه مدت طول می کشد تا به بالای کوه برسد؟

دو شب – پنج شب – هیچ کدام


11) اگر به طور اتفاقی وارد کودکستان دوران کودکی تان شوید، آیا قادر به خواندن نوشتن و انجام جدول ضرب خواهید بود؟

آری – خیر – هیچ کدام


12) آیا امکان دارد یک نفر سریع تر از رودخانه می سی سی پی شنا کند؟

آری – خیر – هیچ کدام


13) آقای بیل اسمیت و خانم ژانت اسمیت از هم طلاق می گیرند. پس از مدتی خانم ژانت اسم اولیه خود را پس می گیرد. با این حال، پس از پنج سال با اینکه هنوز از آقای بیل اسمیت طلاق گرفته است، دوباره خانم ژانت اسمیت می شود. آیا این قضیه امکان پذیر است؟

آری – خیر – هیچ کدام


14) آقای جیم کوک مشکوک به قتل است ولی وقتی که پلیس از او سوال می کند که در موقع قتل کجا بوده است، آقای جیم می گوید در خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقه ام بوده ام. حتی جزئیات سریال را برای پلیس شرح می دهد. آیا این موضوع ثابت می کند که آقای جیم بی گناه است؟

آری – خیر – هیچ کدام


15) یک شترمرغ تصمیم می گیرد که به وطنش بازگردد. چه موقع برای پرواز او به جنوب مناسب است؟

بهار – پاییز – هیچ کدام


16) جمله بعدی صحت دارد. جمله قبلی غلط است. آیا این قضیه منطقی است؟

آری – خیر – هیچ کدام


17) آیا امکان دارد که یک اختراع قدیمی قادر باشد که پشت دیوار را به ما نشان دهد؟

آری – خیر – هیچ کدام


18) اگر بخواهید یک نامه به دوست تان بنویسید، ترجیح می دهید با شکم پر یا با شکم خالی بنویسید؟

پر – خالی – هیچ کدام

سایه گیسو


ای مشک سوده گیسوی آن سیمگون تنی؟

یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟

سوسن نه‌ای که بر سر خورشید افسری

گیسو نه‌ای که بر تن گلبرگ جوشنی

زنجیر حلقه حلقه آن فتنه گستری

شمشاد سایه گستر آن تازه گلشنی

بستی به شب ره من مانا که شبروی

بردی ز ره دل من مانا که رهزنی

گه در پناه عارض آن مشتری رخی

گه در کنار ساعد آن پرنیان تنی

گر ماه و زهره شب به جهان سایه افکنند

تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی

دلخواه و دلفریبی دلبند و دلبری

پرتاب و پر شکنجی پر مکر و پر فنی

دامی تو یا کمند؟ ندانم براستی

دانم همی که آفت جان و دل منی

از فتنه ات سیاه بود صبح روشنم

ای تیره شب که فتنه بر آن ماه روشنی

همرنگ روزگار منی ای سیاه فام

مانند روزگار مرا نیز دشمنی

ای خرمن بنفشه و ای توده عبیر

ما را به جان گدازی چون برق خرمنی

ابر سیه نه ای ز چه پوشی عذار ماه؟

دست رهی نه ای ز چه او را بگردنی؟

رهی معیری

مرد ثروتمند

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت . ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد . مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت و او را سرزنش کرد . پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند . پسرک گفت:”اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . “برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم “. مرد بسیار متاثر شد و از پسر عذر خواهی کرد. برادر پسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گرانقیمتش شد و به راهش ادامه داد . در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند ! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند . اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند...